درونه: احیای جنگهای صلیبی از راهبردهای غرب خارج نشده است
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۵۵۱۵۴
عضو ستاد نشر و تبلیغ پیام مقام معظم رهبری به جوانان غربی خطاب به جوانان غربی گفت: حادثه تروریستی نیوزلند از یک نژادپرستی نوین پرده برداشت. ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۴ سیاسی سیاست ایران نظرات - اخبار سیاسی -
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، جعفر درونه عضو ستاد نشر و تبلیغ پیام مقام معظم رهبری به جوانان غربی در نشست بررسی ابعاد حمله تروریستی علیه مسلمانان نیوزیلند، با بیان اینکه حادثه نیوزلند نشان داد پیامهای دو نامه مهم رهبری خطاب به جوانان غربی همچنان زنده است، اظهار داشت: اگر امهال و کوتاهی کردهایم اما امروز ما و جامعه جهانی نیازمند نشر و دریافت پیامهای این دو نامه هستیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: این حادثه دو پیام خطرناک دارد و از دو پدیده در حال وقوع پرده برمیدارد و متفکران جهان و روشنفکران داخلی و خارجی باید به آن توجه کنند.
عضو ستاد نشر و تبلیغ پیامهای مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غربی با بیان اینکه این حادثه از یک نژادپرستی نوین پرده برداشت، گفت: بعد از مدتها که جهان غرب از حقوق بشر دم میزند این حادثه از یک نژاد پرستی در این جوامع پرده برمیدارد و نکته دوم که در اظهارات عامل تروریستی نیز وجود داشت، بحث جنگهای صلیبی بود که طرح آن بسیار خطرناک است.
درونه با اشاره به اینکه احیای جنگهای صلیبی بعد از 11 سپتامبر در اظهارات جورج بوش وجود داشت و آن زمان به نحوی خواستند آن را مخفی کنند، تاکید کرد: طرح احیای جنگهای صلیبی بهرغم بیتفاوتی به آن و مسکوت ماندنش در این این سالها، هنوز از راهبردهای غرب خارج نشده و آتش زیر خاکستر است که امروز ما آن را در اظهارات این عامل تروریستی مشاهده میکنیم.
وی با بیان این نکته که عاملان این جنایت خود را دست پرورده روشنفکران و متفکران نمیدانند و پشتوانه این جنایت یک سیاستمدار افراطی غربی است، اظهار داشت: یک عملگرای افراطی الگوی این تروریستها قرار گرفته که بسیار خطرناک است و نشان میدهد فاصله فکر تا عمل در این جوامع به هم نزدیک شده و میتواند صلح جهانی را به خطر بیاندازد.
این پژوهشگر مسائل سیاسی و فرهنگی با طرح این پرسش که چرا متفکران جهان و روشنفکران نسبت به این مسئله سکوت کردهاند، تصریح کرد: یکی از دلایل بی عملی روشنفکران غرب و سایر کشورها افتادن در دوگانه دروغین "تروریست خوب" و "تروریست بد" است و همین باعث شده نتوانند نقشآفرینی کنند. متفکران جهان اسلام وظایف بسیاری را برعهده دارند و باید از پیامهای نامههای رهبری استفاده کنند و نسبت به آن اهتمام داشته باشند.
درونه با اشاره به گسترش ایمان مذهبی و ایمان اسلامی و مقابله با این موضوع در جهان غرب، اظهار داشت: نمونه عملی آن مقابله با جمهوری اسلامی و نمونه فکریاش مقابله با اسلام انقلابی است که متفکران باید ابعاد این تقابلها را ترسیم کنند تا بتوانیم زمینههای فکر خشونت بار را در جهان از بین ببریم.
انتهای پیام/
R1381/P/S1,1412/CT11 واژه های کاربردی مرتبط حملات تروریستیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: حملات تروریستی حملات تروریستی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۵۵۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تظاهرات در دانشگاههای آمریکا به چه معناست؟
فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسنها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری میکند. در حقیقت، آنها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سوهای جدیدی را نوید میدهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیتهای تازهای را نیز داشت.
به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید میبیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانههای سختی را تجریبه میکند و هیچ بعید نیست که در سالهای آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.
در این رابطه، برخی اندیشکدههای معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین میرود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.
با این همه، به طور خاص میتوان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.
۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربیشاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرتهای غربی با لغات بازی میکنند و ملتهایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود میکنند.
با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزایهای غربیها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزشهای متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملتهای جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرتهای غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیستها در جنگ غزه به پا میخیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و میشود، میگویند.
موضوعی که حقیقتا ضربهای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعارهای دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.
۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربیهژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی دست به هر اقدامی میزنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظامهای حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیتها دقیقا همان چیزیهایی هستند که این نظامهای حکمرانی مطرح میکنند.
در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روندها و رویههای متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استانداردهای دوگانه جهان غرب و هم متنوعتر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیتها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیتهای تازهای رونمایی کرده است.
۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربیدر سالهای اخیر نظامهای حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بیمنطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطبهای قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانهای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قارهای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.
در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانهای به مصاف رقبای بین المللی خود میرود، گواهی روشن بر تضعیف اهرمهای میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیتهای جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش میگذارد.