آغاز کنندگان جنگهای صلیبی مسیحیانی از سرزمین فرانسه بودند/ فرانسویها حق خودشان میدانند که همچنان رهبر دشمنی فکری با اسلام باشند
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۲۸۵۸۳
حرکت مشمئز کننده یک رسانه فرانسوی در توهین به مقدسات و پیامبر گرامی اسلام و و منزجر کنندهتر از آن حمایت دولتمردان فرانسه و در رأس آنها امانوئل مکرون از این هتک حرمت به بهانه آزادی بیان هزینه سنگینی را بر این کشور تحمیل کرد.
قدس آنلاین: از ترغیب برخی افراد و گروههای تندرو و سلفی اقدامات تلافی جویانه که این کشور را به شوک فرو برد تا شکل گیری اعتراضات گسترده در سرتاسر کشورهای اسلامی که در نهایت موجب عذر خواهی و عقب نشینی ماکرون از مواضع و اضهاراتش شد زیرا دیگر در جامعه غربی هم سیاسیون و رهبران مذهبی مسیحی نیزاز افراط و تفریط فرانسویها در ماهیتی بنان آزادی بیان لب به انتقاد گشدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما جریان پشت پرده و ماهیت واقعی سیاست و یا راهبرد کلانی که منجر به اینگونه برخوردهای فرهنگی اغشته به سیاست میشود جریانی به مراتب ریشه دارتر و قدرتمند در از اینگونه تظاهرات بالینی ادواری است. جریانی که دهههاست اسلام هراسی را ترویج و در تلاش برایهم معنا نشان دادن فاشیسم مذهبی و تروریسم بنیادگرایانه با اسلام و مسلمانی است. اما نکته اینجاست که اتش این جنگ سیاسی-فرهنگی هر از گاه از سرزمین گلها، فرانسه زبانه میکشد.
گروه سیاسی قدس آنلاین چرایی این اتفاق و میدان داری فرانسوی ها در دهههای اخیر در این نزاع را با دکتر جواد منصوری سیاستمدار و دیپلمات ارشد، از اولین فرماندهان سپاه و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی جویا شده است.
* فرانسه در میان کشورهای اروپایی بیشترن ارتباط و پیوستگی تاریخی، جمعیتی و شاید سیاسی را با کشورهای اسلامی شمال افریقا دارد از اینرو انتظار می رود درک بهتر و صحیحتری از اسلام و مسلمانان داشته باشد اما همواره در دهه های اخیر میبینین این فرانسه است که بر خلاف انتظار مروج اسلام ستیزی و اقدامات تحریک امیز از قبیل آنچه این روزها مشاهده کردیم بوده است، این امر چه دلسیلی دارد؟
گسترش اسلام به سمت اروپا در قرن های پنجم و ششم هجری و استقبال آسیای صغیر و همچنین بخشایی از اروپا از اسلام دولتها و به خصوص کلیسا را در اروپا به شدت نگران کرد و از آن زمان احساس کردند اسلام به عنوان مهمترین تهدید علیه آنها است. به همین دلیل جنگ های صلیبی ۲۵۰ ساله را در قرنهای هشتم و نهم و دهم به راه انداختند که دادستان بسیار غم انگیز و دردناکی دارد و نشان دهنده ماهیت اروپاییها و عزم آنها در مقابله با اسلام و مسلمین است.
نکته قابل توجه که شاید تا کنون کمتر به ان توجه شده اینست که جنگهای صلیبی در واقع آغاز کننده و فرماندهیاش با مسیحیانی سرزمینی بود که امروز فرانسه نام دارد. به عبارت دیگر تا قرن ششم هجری این سرزمین جایگاهی بوده که فرماندهی مقابله با اسلام و نفوذ آن در اروپا را بر عهده داشته است.
در قرن بیستم فرانسه به یک معنا دومین دولتی است که در پایه گذاری و تقویت اسرائیل سنگ تمام گذاشت. این دشمنی با اسلام در اشکال مختلف در دولتهای مختلف فرانسه نمود داشته و دارد. برخی با شدن بیشتر و برخی با شدت کمتر. برخی دولت های فرانسه تظاهر میکردند. به هر حال حتی به لحاظ فرهنگی و فلسفی، بیشترین تئوری های ضد اسلامی از همین کشور تولید و ارسال شده است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هم فرانسه همچنان در اشکال مختلف در مقابله با انقلاب و جمهوری اسلامی ایستادگی کرده و اگرچه ایران خیلی تلاش کرد تا یک روابط عادی با فرانسه داشته باشد اما این کشور به هیچ وجه حاضر به پذیرش آن نشده است.
به خاطر دارم در سال ۱۳۶۰ گفتگویی داشتم با یکی از مقامات عالی فرانسه در پاریس. او به من گفت ما و شما نمیتوانیم یک رابطه عادی و پایدار داشته باشیم زیرا ما در اروپا قدرت اول فکری و فرهنگی و تاریخی هستیم و شما هم در جهان اسلام و خاورمیانه قدرت اول مذهبی فرهنگی و تاریخی هستید. هر دو ما به دلیل این برتری و غروری که به این دلیل داریم نمیتوانیم روابط پایدار طولانی مدت داشته باشیم.
این دیدگاه یک مقام ارشد دیپماتیک و سیاسی فروانسه در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است و نشان می دهد آنها حق خودشان میدانند که همچنان پیشتاز و رهبر دشمنی فکری و فرهنگی با اسلام باقی بمانند. اگر چه دولتهای دیگری هم در اروپا همین نگاه را دارند اما فرانسویها ابایی از علنی کردن آن ندارند.
* شما به موضوع مهمی اشاره کردید و ان حمایت و سابقه تاریخی حمایت فرانسه از رژیم صهیونیستی است. سید حسن نصرالله هم در سخنرانی اخیر خود به موضوع فشارها برای عادی سازی رابطه اعراب با رژیم صهیونیستی اشاره کرد. آیا ممکن است ارتباطی بین این جریان اسلام هراسی و عملیات روانی با موضوع پروژه عادی سازی وجود داشته باشد؟
آمریکا و اروپا به صورت متحد اگر هر اختلافی داشته باشند در دشمنی با اسلام متحدند و در این زمینه تردیدی وجحود ندارد. اینکه در آمریکا چه کسی حاکم است هم هیچ فرقی نمیکند. یکی از مقامات اروپا به صراحت میگوید ما باید از اقدامات اسرائیل بدون چون و چرا علیه کشورهای اسلامی حمایت کنیم زیرا اسرائیل آخرین خاکریز اروپا در برابر گسترش اسلام است. بنابراین مسئله عادی کردن ورابط یا علنی کردن ورابط یا حضور گستردهتر اسرائیل در منطقه و ... بخشی از یک سیاست کلی و کلانتر است.
البته اینکه بخواهند افکار عمومی را منحرف کنند تلاش موفقی نیست بخاطر عکس العمل و حساسیتی که در میان ملتهای مسلمان نسبت به مقدسات وجود دارد و انرا در روزهای اخیر دیدیم که چگونه مسلمانان چه واکنشی به اقدام نشریه فرانسوی و موضع گیریهای آقای ماکرون از جنوب آسیا تا غرب آفریقا داشتند. در این تاکتیک هم فکر نمیکنم موفق بشوند.
* فکر نمی کنید آقای مکرون یا جریانی فراتر از او به دنبال ایجاد وچنین واکنشها و اعتراضاتی نبودند که موضوعات دیگر مثل روند عادی سازی را بپوشانند و از کانون توجه دور کنند.
من معتقدم آنها بیش از این موضوع، نگران حرکتهای غلط خودشان هستند که آثار سنگینی برایشان داشته به علاوه اینکه اسلام به عنوان یک مکتب قوی و اصیل در مقابل مکاتب فکری و معنوی مثل سوسیالیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم و ... که به تدریج در اروپا رنگ میبازد در حال رشد و گسترش است. و شما اخباری زیادی از فعالیت ها و برنامههای ترویجی و توسعه مراکز مختلف اسلامی در نقاط مختلف اروپا میشنوید. لذا آنها به طور جدی نگران این مسئله هستند. به این دلیل ملاحظه میکنید که فرانسه معمولا صریحتر از بقیه موضع گیری میکند.
* آیا بحران اقتصادی و مشکلات روز افزون کشورهای اروپایی از جمله فرانسه در نتیجه شیوع کرونا و تحمیل آن بر بحران اختلافات سیاسی که در چند سال اخیر بروز یافته و به عنوان نمونه جنبش جلیقه زردها یکی از آنهاست باعث شده ماکرون به دنبال توجیهی و منطقی برای شکل دهی یک موج و ایجاد اجماع و همگرایی در داخل جامعه فرانسه باشد؟ موجی از اسلام هراسی؟
اسلام هراسی یک جریان ثابت و مستمر در غرب است آنچه تغییر میکند تاکتیکها بر مبنای اهداف مقطعی و میانی است. نظیر انچه اکنون در فرانسه مشاهده میکنیم و به صورت اداوری تکرار میشود.
برای درک این اتفاقها باید نگاه کلانتری به مسئله داشت. این روزها میبینیم که دولت فرانسه و رسانه های این کشور یک اتفاق و جنایت را که از سوی یک فرد افراطی رخ داده و عاملش هم یک اقدام افراطی دیگر بنانم آزادی بیان یعنی توهین مکرر به مقدسات پیروان یک دین دیگر بوده به ریشه های مذهبی و کلیت مسلمانان و اسلام نسبت میدهند.
این در حالیست که همین دولتها و کشورهای اروپایی در چند سال گذشته در حال حمایت از همین گروههای افراطی و تکفیری در نقاط مختلف غرب آسیا به امید شکستن محور مقاومت و تغییر نقشه منطقه بوده اند.
خوب شکست داعش و تروریستها در عراق و سوریه ضربه سنگینی به طرحهای آمریکا و اروپا علیه محور مقاومت و جهان اسلام زد و آنها از این اتفاق ناراحتند و میبینیم از کوچکترین تا بزرگترین دولت غربی چگونه برای جبران این شکست تلاش میکنند.
* اما این سوال بی پاسخ ماند که ماکرون در این جریان و جانبداری از اقدام یک رسانه چه منفعتی دارد. آنهم به بهانه دفاع از آزادی بیان، اما ازادی بیانی که یکسویه است و تنها در مورد ضدیت با اسلام مورد حمایت است و اگر متوجه سمت مقابل باشد مثلا از صهیونییسم، ماهیت هولوکاست یا سیاستهای اروپا باشد به شدن نیز سرکوب می شود؟
یک دلیل همان خشم و ناراحتی غرب از شکست در برابر محور مقاومت و ناکامی در اجرای پروژههایش در مورد غرب آسیا است. اما به نظر میرسد با توجه به مشکلات داخلی فرانسه چه به لحاظ سیاسی و چه اقتصادی دولت و ماکرون زیر فشار است. به خصوص فشار همهگیری کرونا بر اقتصاد فرانسه، شکست دولت در مهار بحران و محقق نشدن شعارهایی را که ماکرون در ابتدا مطرح کرده بود سبب شده وی دست به جنجال سازی بزنند تا نوک تیز انتقادهای مردم از دولت را کند. طرح اینگونه مسائل به نوعی فرافکنی است.
* جریانی در غرب شکل گرفته که جنایات یک فرد یا یک گروه و فرقه را به اسلام و کلیت جامعه مسلمانان نسبت میدهد و مفاهیمی چون فاشیسم اسلامی و تروریسم اسلامی را ترویج و القاء می کند. تبعات این روند در تلاقی بین دو تمدن اسلامی و اروپایی چه خواهد بود؟
به نظر می رسد این تاکتیک برای اسلام هراسی چندان موثر نباشد چون تا کنون چندین بار از این روش در مقاطع مختلف استفاده کردهاند اما اثر عمقی و ماندگار نداشته است.
آنها در قضیه داعش بالاترین حجم تبلیغاتی را در دنیا و تاریخ معاصر علیه اسلام به راه انداختند اما به نتایجی که می خواستند نرسیدند و در نهایت ناگزیر شدند به تفکیک اسلام و تفکر داعشی و تکفیری اذعان کنند.
حالا اینکه بخواهند اقدام چند نفر روان پریش و افراط گرا را که چه بسا عامل خودشان باشد یا گروههایی که مورد حمایت خودشان بوده را بهنام کلیت اسلام و مسلمین تبلیغ کنند خریداری ندارد.
در مقابل موجی از انزجار که در جهان اسلام در برابر توهین به مقدسات به نام آزادی بیان و دموکراسی فرانسوی به وجود آمد بسیار قدرتمندتر است و دیدیم که موجب شد رئیس جمهور فرانسه وادار به عقب نشینی و عذر خواهی از مسلمانان شود.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: دکتر جواد منصوری اهانت به پیامبر اسلام توهین به مقدسات مسلمانان شارلی ابدو ماکرون آزادی بیان فرانسه قدس آنلاین اسلام هراسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۲۸۵۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال حشاشین را ساخت؟
پژوهشگر جریانهای اسلامی میگوید مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریان های فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریان های فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفول تر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریان ها صحنه آینده جهان اسلام را می سنجد.
اصطلاح "حشاشین" مربوط به ترور فرماندهان صلیبی استوی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط دارد
بطحایی گفت: باید به نکته ای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی می گفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل می شود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند. بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی بر خورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام است
وی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از 226 سال قبل در 1213 قمری یا 1798 میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً 6 موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه 300 صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از 226 سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه می شوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست می خورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه می شود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهد
وی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد،افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص می کند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت: اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.
انتهایپیام/